در سالهای اخیر بسیاری از پروژههایی که مبنای دیجیتال دارند، پرسپکتیو خطی را نفی کردهاند، تفکری که به عقیده «هانری لفوبر» مقوله نما ر ا طلسم کرده بود.این کارهای دیجیتال، باعث ناپایداری جهان بصری پایدار که تابع نیروی جاذبه تناسبات و نسبتهای اقلیدسی است، میشوند. آنها را نمیتوان در قالب اثر متقابل سطح و سازه مورد بررسی قرار داد، چرا که بسیاری از آنها خود سطح و یا خود سازه هستند. روشهای الگوریتمی متنوعی که باعث شکلگیری آنها شدهاند قطعاً دیدگاه مارا نسبت به معماری آنها ارتقا میبخشد.
اگر زمانی ساختمانها به شکل مجموعهای از سطوح، پیشآمدگی و الگوها درک میشدند اکنون این تمایل وجود دارد که آنها را به عنوان سطح قلمداد کنیم. در این راستا ارتباط بین سطح و ماده در طراحی و تولید مورد توجه قرار میگیرد. معماران پیشرو در این زمینه خود را از قالب مدلهای درختوار «دلوز» و «گوتاری» آزاد کردهاند و با سطوح معماری به مثابه ریاضیات برخورد میکنند. مساله ارتباط بین هندسه ناب و حدود ساخته شده و نیز ارتباط بین درون و بیرون و ارتباط بین یک طرف و طرف دیگر مورد نظر است.
آثار «هورست کیچله» بر آفرینش ساختارهای بیشکل متشکل از سطوح غیرعادی تمرکز دارند. در کارهای او جابجایی و تغییر مکان ظریفی در هر سطح وجود دارد که از طریق هندسه کریسالی، عادی شدن فضا را به چالش میکشد و اشاره بر ناپایداری سطح و فضا دارد.
ساختارهای نامنتظم
اهداف اصلی استفاده از ساختارهای نامنتظم در وحله اول طراحی و تولید سطوحی است که با آزادی کامل در فضا حرکت میکنند و در ثانی پرهیز از هرگونه تکرار، تشابه و همسانی قاعدهمند است.
شیوههای استاندارد طراحی برای چنین منظوری کاربرد ندارند، روش طراحی مرسوم که بر پایه محورهای متعامد هندسه دکارتی بنا شده است، تنها پاسخگوی نیازهای فضای راست گوشه است که در نهایت منجر به تولید جعبههای مستطیل شکل خواهد شد. طراحی به کمک کامپیوتر نیز بهبودی در مساله حاصل نمیکند، چرا که آن هم پیرو همین اصول است و تنها بر روی کامپیوتر اجرا میشود. نرمافزاری مثل «مایا» که در تولید جلوههای ویژه فیلمها به کار میرود، ممکن است توانایی ایجاد طرحهایی به شکل آزاد را داشته باشد اما از ابزارهای ساختمانی در آن خبری نیست.از اینرو «هورست کیچله» برای طراحی سطوحی که در هندسه خود در آن واحد نامنتظم و بیقاعده باشند، برنامه خاص خود را که عبارت از یک مولد قانونمند یا یک الگوریتم رشد بود، وضع کرد.
پروژه بازنگری شده «آیزنمن»، در سال 1995، احتمالاً موفقترین تلاش برای ساخت سطوح قطاعقطاع شده در مراحل اولیه بوده است، «هورست کیچله» با الهام از دستیافت آیزنمن در طراحی خانه شماره 2 تصمیم به ساخت یک مولد اشکال و در واقع یک الگوریتم رشد گرفت. وی به جای کار بر روی احجام مستطیل شکل، بر روی مثلثها کار کرد. وقتی که موارد دورگه حاصل را واقعیت مجازی ببینیم، به نظر میرسد که فضاهای رشد کرده حادث، حس کاملاً متفاوتی را در مقایسه با فضاهای آشنا به ما میدهند.
برای تجربه این فضا در عالم واقع، «کیچله» از جستجو برای یافتن نرمافزار جادویی یا یک ابزار جدید دست کشیده و بر روی ساخت و ساز متمرکز شد و سه اصل هندسی را پایه کار خویش قرارداد:
1- سه نقطه در فضا یک مثلث را تعریف میکنند که میتوان آنرا با یک صفحه واقعی برید.
2- هر سطح خمیده را میتوان با قطاعهای مثلثی شکل به طور تقریبی به دست آورد.
3- نقاط منحصر به فرد به طور سیال در فضای مجازی قرار میگیرند و میتوان به طور دستی آنها را به هم وصل کرد تا چند وجهیها حادث شوند.
با استفاده از این سیستم و کمی مهارت، میتوان یک کره را تقریب زد که به هیچوجه دقت یک کره ترسیم شده توسط نرمافزار CAD را ندارد.
ساختارهای نامنتظم این بیدقتی و بینظمی را به فال نیک گرفته و آن را تفاوت میان موجودات طبیعی و مصنوعی میداند.
نکته مهم در طراحی این سطوح در آنجاست که سطح میانگین هر قطاع را حدس بزنیم به طوری که آنقدر کوچک باشد تا بتواند سطح نهایی مورد نظر را به خوبی تقریب بزند وآنقدر بزرگ باشد که تعداد عناصر منحصر به فرد ساختمان به حداقل برسد تا بودجه نصب پایی بیاید.
وقتی که با این روند آشنا شویم، خواهیم توانست از قابلیتهای بالقوه این شبکه ثانویه که از مجاورت قطاعها، حاصل میشود، بهرهمند شویم. یک تاثیر ماهرانه و نه چندان ناخودآگاه که از این شبکه سرچشمه میگیرد، انگیزه جستجو در آن است واز این بابت به شبکه منتظم که با یک نگاه اجمالی درک میشود، ارجهیت دارد. «هورست کیچله» این تکنیک طراحی را در پروژههای «گالری دارن نایت» و «رستوران بامبر در سیدنی» به کار برد. در «بامبو» سطح منحصر به فرد از سقف معلق و آویزان شده است. هر قطاع توسط یک پشتبند کمعمق تضمین شده است که ستون فقرات آن را تشکیل میدهد. پیوستگی سطوح در بعضی جاها قطع شده است و شکافهایی به چشممیخورد. خطوط در همه جا نیستند. از یک قطاع به قطاع بعدی امتداد یافته و در گرههای ایجاد شده میپیچند، سپس منشعب شده و به سمت دیگری حرکت میکنند. به تدریج و با دقت زیاد، شکل کلی سطوح درک نشده و شبکه اصلی تقسیمات ثانویه نمایان میشوند.
ساختو ساز شماره 32