تاکنون اگر کاری در جهت پیشرفت شهرها کرده باشیم، اعمال ما تنها در جهت رشد کمی شهرها بوده و این یعنی خانههایی که با بینظمی هر چه تمام در داخل خیابانها و کوچه پسکوچهها (بدون توجه به این مطلب که شهر و مفهوم شهر یک کل است)، هر جا که پای اراده از قانون استوارتر بوده از خاک سبز شدهاند و اکنون نه توان برچیدن و تخریب آنها است و نه تسلیم در برابر آنها منطقی به نظر میآید. ما با مدارایی بیوقفه، هر روز شاهد شهرهایی هستیم که نه وجود قرص و محکمی دارند و نه سیمای دلپذیری!
از طرفی مسوولین و کارشناسان عرصه شهری، همیشه در نقاط بحرانی تصمیمگیری با افتراق آرای خود سبب پریشانی مضاعف سیمای شهرها شدهاند و در عین این ساختو سازهای بیهدف، شهرها از معنای عمیق خود فاصله گرفتهاند. پشتوانه قوی فرهنگی و مذهبی کشور ما و هویتی که شهرهای ما در دورههای تاریخی گوناگون داشتهاند لزوم یک جهتگیری کارشناسانه در بحث سیمای شهرها را (که یکی از شاخههای مدیریت شهری است) شدت میبخشد. البته در این راستا تصمیمات گوناگونی هم گرفته شده و در دورههای مختلف و دولتهای متفاوت، کارهایی و کارشناسیهایی انجام یافته اما عین مصوبات و اظهارنظرها پس از آن این عرصه را همچنان در بحرانی مزمن باقی گذاشته است.
یکی از این نظریات که هم در دولت قبلی روی آن کار شد (اما بینتیجه) وهم در دولت جدید و لابهلای حرفها و اظهار نظرهای سعیدیکیا (وزیر مسکن) به آن پرداخته شده، توجه به سیما و معماری شهرها با رویکرد معماری اسلامی است.
سعیدیکیا در جایی عنوان کرده: «در احداث خیابانهای جدید، شهرها و شهرکهای جدیدی باید توجه بیشتری بر معماری ایرانی- اسلامی شود و وزارت مسکن و شهرسازی باید نظارت عالیه خود را بر کار مهندسان سازمان نظام مهندسی اعمال کند.»
رویکرد معماری اسلامی در معماری و سیمای شهرها یعنی شناخت عناصر این بخش از معماری، تطبیق آن با وضعیت فعلی شهرها (که در مفهوم پیشرفت قرار دارند) و در نهایت ایجاد بستر مناسب برای بازآفرینی هوشمندانه (نه صرفا کپیبرداری) این نوع از معماری.
از سال 75 که تلاشهای پراکندهای در زمینه دستیابی به ارزشها و اصول اسلامی در طراحی شهرها و بهرهگیری از فناوریهای نوین برای بازگردانی هویت اسلامی- ایرانی به معماری شهری توسط شورای عالی شهرسازی و معماری ایران تصویب شد و این مسوولیت خطیر بر دوش معاونت شهرسازی و معماری وزارت مسکن و شهرسازی افتاده تحقیقات زیادی در زمان ریاست عبدالعلیزاده برای دستیابی به معیارها و اصولی که به بازگردانی هویت معماری اصیل ایران کمک کند انجام شد و قرار شد که پس از جمعبندی این مطالب و با تصویب شورایعالی شهرسازی، مهندسان مشاور و کلیه مهندسان دارای پروانه فعالیتهای مهندسی در تهیه طرحهای جامع و تفضیلی و هادی و انواع و اقسام طرحهای شهرکسازی و طراحی بنا ملزم به رعایت اصول مصوبه باشند.
اما متاسفانه این کار به هیچ نتیجهای ختم نشد (به جز یکی دو اظهارنظر از کارشناسان عرصه ساخت و ساز که کاربردی نبودن این اصول را متذکر شده بودند و همین طور کتابی که ماحصل این تلاشها را در خود گنجاند تا به عنوان منبعی درسی در دانشگاهها تدریس شود)!
یعنی ده سال تلاش در زمینه بازگردانی هویت معماری به شهرها بینتیجه ماند و عملا رویای شهرهای اسلامی (اگر نگوییم از بین رفت) به دولت جدید منتقل شد. تلاشهای سعیدیکیا و یارانش حاکی از توجه بیشتر آنها به این مساله است که این مساله جوانب گوناگونی را برای کنکاش باز میکند:
اول اینکه در تهیه و تحقیق الگوها و روشهای اجرایی کردن این طرح، کارشناسان این دولت بینیاز از تحقیقات انجام شده در دولت پیش نیستند و آن همه زحمت 10ساله حتما میتواند گوشهای از تلاشهای این گروه را (که در اول راه هستند) بکاهد و این مساله تنها به کمی دوری گزینی از مسائل سیاسی و جوی مربوط است که البته انتظار میرود دولت جدید با توجه به شعارها و اهدافش از پس آن برآید. نکته دیگر توجه به اجرایی کردن الگوهاست چرا که به نظر میرسد اگر چه تحقیقات دولت پیشین در این زمینه تلاشهای قابل ستایشی بوده است اما علت اصلی ناکامی این طرح غیر اجرایی و کاربردی نبودن این اصول و معیارهاست به طوری که پیروز حناچی (معاون شهرسازی و معماری وزارت مسکن سابق) و ملیحه احمدی (معاون امور طرحها و دبیرخانه شورای عالی شهرسازی) در همان زمان از کاربردی نبودن این طرحها صحبت کردند.
نکته بعدی که میتوان به آن اشاره کرد توجه به مسجد به عنوان نقطه تعادلی در ساختار شهرهای اسلامی است که با گلدستهها و گنبدش مهمترین نماد شهرهای اسلامی به حساب میآید.
در دوره قبلی شهرداری تهران تلاش زیادی برای جلوگیری از ساخت مسجدهایی که توسط افرادغیر حرفهای و اعضای هیات امنای مسجد ساخته میشوند شد و حتی در این زمینه دستورالعملی برای ساماندهی به حمایتها و پشتیبانی شهرداری تهران از مساجد تهیه و تدوین شد که مسائل مختلف مسجد را موردارزیابی قرار داده بود و همه جوانب را درباره عمران این بناها مدنظر داشت. این دستورالعمل که با نام دستورالعمل ساماندهی و همسویی حمایتها و پشتیبانی شهرداری تهران از مساجد در 25 ماده و 4تبصره به تصویب شهرداری رسید شاید نقطه آغازی در سامان بخشیدن به مبحث شهرهای اسلامی بود چرا که در واقع مساجد و به خصوص مساجد جامع، نماد بارز این گونه شهرها به حساب میآیند. اگر وزارت مسکن بخواهد هر عملی در باب توجه به سیمای اسلامی در شهرها انجام دهد بدون توجه به مسائل و مشکلات مساجد در حوزه احداث، به شکست خواهد رسید.
و نکته آخر اینکه در تمدن اسلامی و ایرانی بین زندگی مادی و معنوی نباید هیچ فاصلهای وجود داشته باشد و اکنون که شهرها به عنوان محلی برای حیات مادی ما به حساب میآیند اگر در جهت ارتقای سطح معنوی آنها نکوشیم شاید هیچ گاه نتوانیم خود را به عظمت تمدن کهنمان نزدیک کنیم. در این راه شاید بازیابی معماری ایران – اسلامی در ساخت و معماری شهرها، اندیشهای بلندپروازانه باشد که از طرف وزیر مسکن مطرح شده است (چرا که حوزه ساخت و ساز در کشور با چالشهای مهم و حیاتی در بعد کمیت درگیر است) اما حتی پیش روی در جهت نیل به این هدف، بدون توجه به نتیجه، حرکتی است که میتواند ما را در معماری شهرها گاهی هم که شده به سوی کیفیت راهبری کند.
مسجدالاقصی نام مسجدی است، که در بخش شرقی شهر بیتالمقدس (اورشلیم) قرار دارد. این مسجد در سال 710 میلادی ساخته شد. مسلمانان نخست به سمت بیت المقدس نماز میخواندند. این نام هم چنین در آیه اول سوره اسراء آمدهاست، که اشاره به معراج و سیر پیامبر اسلام( ص ) از مسجدالحرام به مسجدالاقصی و از آ ن جا به آسمان دارد:
"سبْحَنَ الَّذِى أَسرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسجِدِ الْحَرَامِ إِلى الْمَسجِدِ الاَقْصا الَّذِى بَرَکْنَا حَوْلَهُ لِنرِیَهُ مِنْ ءَایَتِنَا إِنَّهُ هُوَ السمِیعُ الْبَصِیرُ" «منزّه است آن [خدایى] که بندهاش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الأقصى- که پیرامون آن را برکت دادهایم- سیر داد، تا از نشانههاى خود به او بنمایانیم، که او همان شنواى بیناست. [?] این آیات در سال 621 میلادی یعنی حدود 90 سال پیش از ساخت مسجدی با همین نام در بیت المقدس یا اورشلیم نازل شده است و لذا جز تشابه اسمی دلالتی بر آن ندارد.
همچنین باید توجه داشت مسجد در قرآن به معنای کلیسا و کنیسه هم به کار رفته است.
مسجدالاقصی حدودا ?? کیلومتر تا رام الله مرکز اداره موقت فلسطین فاصله دارد. دولت اسرائیل و یهودیان ساکن بیت المقدس(اورشلیم) اعتقاد دارند که بقایای معبد «هیکل»(معبدی که سلیمان نبی به دستور خداوند ساخت و شرح آن در کتاب مقدس، بخش عهد عتیق آمده است)در زیر مسجدالاقصی قرار دارد وبرای تخریب مسجدالاقصی و احیای آن معبد تلاش می کنند. [ از جمله تلاش مایکل دینس روهن در 21 اگوست 1969(30/5/1348) که در این آتش سوزی در قسمت جنوب شرقی در حدود دویست متر مربع از سقف مسجد کاملاً منهدم گردید و گنبد مسجد در پنج نقطه سوخت. همچنین یکی از آثار متبرک مسجد و یک منبر مخصوص که هشتصد سال سابقه داشت نیز کاملاً از بین رفت.
|